سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل کننده به دانش مانند رهرو در راه روشن است . [امام علی علیه السلام]
اس ام اس جدید باحال
شراب شوق می نوشم به گرد یار می گردم

سخن مستانه می گویم ولی هوشیار می گردم

 

گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزم

مسیحا در دلم پیدا و من بیمار می گردم

 

#مولانا#


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط shayan 96/12/20:: 8:1 عصر     |     () نظر
عاشق تر از این بودم، اگر لحظه پرواز

 

در دست نجیب تو کلید قفسم بود

 

عاشق تر از این بودم، اگر عطر نفسهات

 

در لحظه بی همنفسی همنفسم بود

 

عاشق تر از این بودم، اگر فاصله ها را

 

این آینه شب زده تکرار نمی کرد

 

عاشق تر از این بودم، اگر هق هق ما را

 

این سایه سرمازده انکار نمی کرد

 

عاشق تر از این بودم، اگر در شب وحشت

 

مثل تپش زنجره نایاب نبودی

 

عاشق تر از این بودم، اگر وقت عبورم

 

 

آن سوی سکوت پنجره خواب نبودی

 

عاشق تر از این بودی، اگر ثانیه ها را

 

اندوه فراموشی من تار نمی کرد

 

عاشق تر از این بودی، اگر این دل ساده

 

اسرار مرا پیش تو اقرار نمی کرد

 

 

 

با تو بهترین بودم، همسایه خورشیدی

 

تو نقش تبسم را از آینه دزدیدی

 

(یغما گلرویی-من رؤیایی دارم-


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط shayan 96/12/18:: 7:5 عصر     |     () نظر
من پیر شدم، دیر رسیدی، خبری نیست

 

مانند من آسیمه سر و دربدری نیست

 

بسیار برای تو نوشتم غم خود را

 

بسیار مرا نامه، ولی نامه بری نیست

 

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را

 

حالا که دری هست، مرا بال و پری نیست

 

حالا که مقدر شده آرام بگیرم

 

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست

 

بگذار که درها همگی بسته بمانند

 

وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست

 

بگذار تبر بر کمر شاخه بکوبد

 

وقتی که بهار آمد و او را ثمری نیست

 

تلخ است مرا بودن و تلخ است مرا عمر

 

در شهر به جز مرگ متاع دگری نیست

 

(ناصر حامدی)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط shayan 96/12/18:: 7:1 عصر     |     () نظر
تا صبح در هوای خودم گریه می کنم

 بر شانه ی خدای خودم گریه می کنم

 

این حالم آشناست، خودم می شناسمش

با حال آشنای خودم گریه می کنم

 

از عشق می نویسم از این حس لعنتی!

با شعر، پا به پای خودم گریه می کنم

 

می خوانم از سکوت عمیق و همیشگی

اینگونه با صدای خودم گریه می کنم

 

پیش آمده است عشق و عقبگرد کرده ام

بر سیر قهقرای خودم گریه می کنم

 

عمری است می کشم بدنی خسته را به دوش

عمری است در عزای خودم گریه می کنم

 

این شعر آخر است و غمم ناسروده ماند!

بر شعر نارسای خودم گریه می کنم

 

تا پیش از این برای شما گریه کرده ام

امشب فقط برای خودم گریه می کنم :


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط shayan 96/12/17:: 12:21 عصر     |     () نظر
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی

ببین عشق دیوانه ی من چه کردی

 

در ابریشم عادت آسوده بودم

تو با بالِ پروانه ی من چه کردی

 

ننوشیده از جام چشم تو مستم

خمار است میخانه ی من، چه کردی؟

 

مگر لایق تکیه دادن نبودم

تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟

 

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟

 

جهان من از گریه است خیسِ باران

تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟

افشین_یداللهی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط shayan 96/12/14:: 3:40 عصر     |     () نظر
   1   2      >