سروده عرفان هزاریان
*خداوند گفت،*
*ما انسان را بصورت موقت به زمین فرستادیم،*
*اما او خانه ساخت،*
??????????????
و بهار است و قرار است
جهان شسته شود
نور باریده شود
و دل و ذهن بشر
آری از هر تنش و نکته نظر
درسکوتی گیرا،
به فرا خوانده شود.
و در این بین. . .
قرار است که باز
آدمی رانده شود
بلکه اینبار به یک سوی دگر
به نهانخانه خود
خوانده شود
و نظر ، در من و درخویش کند
تا ببیند خویش را
دولت درویش را
پس از آن درگرو دیدن خویش
به خدا وصل شود
وبه الطاف الهی برسد
وبه آنجا که سرشتت بسته
بار دیگر برسد، هست شود
*و خدا گفت که ما*
*به تو مآوای موقت دادیم*
*و تو خود غرق جهانت گشتی*
*ودل از ما کندی،*
و در این خانه ویران زمین،
فارغ از ما گشتی
کاخ آمال و خطا افراشتی
به نشانی،
که درونت نور است
و تو را،
فصل بهاران دادیم
رخت بر بند و بسویم باز آ
که زمستان و خزان ،
فانی ودل آشوبند
تو بسویم باز آ
جاری و پاک و زلال
چون همیشه، عشق است
آنچه از بطن وجودت جاریست،
*درک کن مسئله را*
*چون وجودت نور است*
*و خدا نورانیست*
کلمات کلیدی:
صبر کنم که صبر من، مژده دهد تو را به من
کین دو سه عمر رفته را
وصل تو مفتخر کند
زیر و زبر کند مرا طره ی زلف های تو
عمر دوباره بخشدم دیدن خنده های تو
وصل تو مفتخر کند
این دو سه عمر رفته را...
کلمات کلیدی:
هنوز یار کسی نیستم به غیر از تو
و بیقرار کسی نیستم به غیر از تو
اگرچه دور و بر من پر است از آدم
ولی کنار کسی نیستم به غیر از تو
به پای درددل هیچکس نمیمانم
که غمگسار کسی نیستم به غیر از تو
تو نیستیّ و کمی سر به زیرتر شدهام
نه! شرمسار کسی نیستم به غیر از تو
به جادههای جهان چشم اگر که میدوزم
در انتظار کسی نیستم به غیر از تو
کلمات کلیدی:
بلیط قطار را پاره میکنم
و با آخرین گلهی گوزنها
به خانه برمیگردم
آنقدر شاعرم
که شاخهایم شکوفه داده است!
و آوازم
چون مهای بر دریاچه میگذرد:
شلیک هر گلوله خشمی است
که از تفنگ کم میشود
سینهام را آماده کردهام
تا تو مهربانتر شوی...
"گروس عبدالملکیان"
https://sites.coecis.cornell.edu/educationalcontent/flights-tehran-to-jahrom/
https://sites.coecis.cornell.edu/educationalcontent/ways-to-travel-to-rasht-baran-city/
کلمات کلیدی: