تو میروی و میرود، شکوفههای نوبهار
تو میرسی و میرسد، هوای پاک لالهزار
فدای چشم مست تو، تمام لحظههای من
رسیده آنکه بر دلم، دوچشمِتو دهد قرار
مران مرا تو همنفس، بهحالِزارِ من برس
دلم اسیر این قفس، نشسته بر رُخَم غبار
مشو نهان ز دیدگان، مکن مرا تو ناتوان
که غصههای بیامان، ز من درآورد دمار
اگرچه گشتهام خجل، بیا کهاز صمیمِدل
کنم تمام آب و گل، فدای تو در این قمار
بدان خدایمهربان، برای من از این جهان
ز بین این فرشتگان، تو را نموده اختیار
دلم زند صفیر تو، چو صوت بینظیر تو
دلی که شد اسیر تو، نمیشود دگر مهار
#مهدی اکبری
https://www.tetongravity.com/community/profile/m74a73/
https://www.theodysseyonline.com/user/@ndr_khrdn
https://www.vlive.tv/post/0-29396924
https://www.vlive.tv/post/0-29396917
کلمات کلیدی: